معنی نویسنده معاصر بوشهری
حل جدول
صادق چوبک
نویسنده معاصر آمریکایی
سیدنی شلدون
سارویان
نویسنده کانادایی معاصر
آلیس مونرو
معاصر
همدوره
همزمان
هم دوره
فارسی به عربی
معاصر
عربی به فارسی
معاصر , همزمان , هم دوره
لغت نامه دهخدا
معاصر. [م ُ ص ِ] (ع ص) هم عهد و هم زمانه. (غیاث) (آنندراج). هم عصر و هم زمانه. ج، معاصرین. (ناظم الاطباء).
معاصر. [م َ ص ِ] (ع ص، اِ) ج ِ مُعصِر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ِ معصر به معنی دختری که به رسیدگی حیض نزدیک باشد. (آنندراج).و رجوع به مُعصِر شود. || ج ِ مَعصَرَه. (بحرالجواهر) (اقرب الموارد). و رجوع به معصره شود.
فرهنگ عمید
همعصر، همدوره، همزمان،
کلمات بیگانه به فارسی
امروزین - امروزی
فارسی به ایتالیایی
contemporaneo
فارسی به آلمانی
Gleichzeitig, Zeitgenosse (m), Zeitgenössisch
معادل ابجد
1109